love
شنبه 4 آذر 1391برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : ayoub marefy
می گی خسته ات کردم میگی می خوای دور شی باشه عشقم رد شو نمی خوام مجبور شی می گی بی من خوبی قلبمو می کوبی برو تا راحت شی حالا که آشوبی می گی بیزار شدی میگی تکرار شدم من که عشقت بودم باعث آزار شدم
عاشقی زوری نیست غربتو دوری نیست حالا که می خوای بری رسمش اینجوری نیست سرت سلامت گل من گوشه ای از دل من از وفاداریه دنیا این شده حاصله من بهانه هات خیلی کمه تو هم یکی مثل همه این گذشتن از وجودم یادگار عشقمه همه خوبن ما بد سادگیم قلبتو زد میگی فراموش میکنی بی صفتی تا این حد بعد از این می خندم به دل بازندم روی هرچی سادگیمه چشامو می بندم دوباره باز از نو خط زدی دنیارو دیگه اصراری نیست هرکجا خواستی برو میگی قسمت این بود دیر میای میری زود بی تعارف بردی بازی خوبی بود سرت سلامت گل من گوشه ای از دل من از وفاداریه دنیا این شده حاصله من بهانه هات خیلی کمه تو هم یکی مثل همه این گذشتن از وجودم یادگار عشقمه نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |